نهم اوت ۲۰۲۱ است. پیشروی گسترده طالبان در بخش بزرگی از افغانستان و تلفات سنگین نیروهای نظامی و دفاعی، نیروهای کماندو را که در چندین بخش به درگیری با طالبان مشغولاند، نگران و خسته کرده است. با این حال، منیب امیری از فرماندهان برجسته هنگ شمال، همراه با صفیالله، فرمانده گردان کماندو، و ژنرال قربان شاه، از فرماندهان خیزشهای مردمی، در منطقه دهدادی بلخ با طالبان درگیرند و میکوشند مانع پیشرویهای بیشتر این گروه شوند. طالبان از چهار روز پیش به حملههای خود بر پاسگاههای نیروهای نظامی و دفاعی که در راس آنها کماندوها قرار دارند، ادامه دادهاند و درگیریهای سختی میان دو طرف رخ داده است. در این درگیریها تلفات سنگینی به طالبان وارد شده است و چندین تن از نظامیان نیز جان باختهاند.
ایندیپندنت فارسی
منیب امیری که فرماندهی گردان سوم هنگ ۲۰۹ شاهین را در شمال بر عهده دارد. حوالی ساعت ۱۱ نهم اوت ۲۰۲۱ میلادی همراه با فرمانده صفیالله و ژنرال قربان شاه در منطقه فامیلیهای کود برق، در مواضعشان در کنار خودروهای خود ایستادهاند که حمله دیگر طالبان آغاز میشود، یک گلوله پس از برخورد به تانک، به سر او در کنار شاهرگ شقیقهاش برخورد میکند و تکههایی از خمپارهای نیز که در نزدیکی او بر زمین فرود آمده است، به کنار چشم راست و سرش برخورد میکنند و این فرمانده بر زمین میافتد.
اما او با آنکه زخمی است، رهبری نیروهای کماندو را در پنجشیر ادامه میدهد و سه هفته مانع ورود طالبان به پنجشیر میشود. در این مدت، او از یک قدمی مرگ و اسیر شدن به دست طالبان، به شکل معجزهآسایی نجات مییابد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اکنون که یک سال از این رویداد میگذرد، فرمانده منیب امیری در گفتوگو با من از آنچه پس از زخمی شدنش رخ داد، حکایت میکند. او میگوید، پس از یک شبانهروز از زخمی شدنش در بلخ، وقتی به هوش آمد، در بیمارستان چهارصد تختخوابی کابل که نظامیان را در آن جا درمان میکردند، چشم گشود. پزشکان نتوانسته بودند گلوله و قطعههای خمپاره را از جمجمه و کنار چشمش بیرون آورند، و به او گفتند که باید برای درمان به خارج از افغانستان برود. پزشکان توصیه کردند که اگر هر چه زودتر درمان نشود، بیناییاش به خطر میافتد. از همین رو، برایش ویزای ترکیه گرفتند تا زودتر برای درمان به آن کشور برود.
آقای امیری میگوید، شب پانزدهم اوت که اوضاع بسیار وخیم بود، بیمارستان را ترک کرد و به خانه رفت، درد داشت و دارو گرفت خوابید، اما روز بعد که بیدار شد، دانست که اوضاع شهر خراب است و کابل سقوط کرده است.
منیب امیری برادر بزرگ خالد امیری، فرمانده قطعات ویژه ارتش، در ادامه میگوید: «نظام سقوط کرده بود. با خالد تماس گرفتم و پرسیدم کجا است و چه میکند، او با شماری از همکارانش تازه به پنجشیر رفته بودند تا مقاومت ضد طالبان را سروسامان بدهند. از سویی، برخی از افراد طالبان شماره تلفنم را پیدا کرده بودند و تماس میگرفتند و تهدید میکردند، و از سوی دیگر شماری از همکاران و دوستان که با نظامیان امریکایی بودند، تماس میگرفتند و میگفتند باید به فرودگاه برویم و با دیگر نظامیان افغانستان را ترک کنیم. به آنها گفتم تصمیم گرفتهام به پنجشیر بروم و با نظامیان دیگر باید از مردم و سرزمین خود دفاع کنیم.
ایندیپندنت فارسی
امیری میگوید: «من سالها برای دفاع از مردم در بخشهای گوناگون افغانستان رزمیدهام و در این راه چند بار زخم برداشتهام اکنون که مردم و سرزمین بیشتر به ما نیاز دارند، چگونه مردم را تنها بگذارم و بروم؟ صبح روز دوشنبه، شانزدهم اوت، پانسمان سرم را باز کردم، باندهای کوچکی روی زخمهایم بستم، یک کلاه سفید و دستمالی بر سرم گذاشتم و با یک خودرو شخصی با یکی از دوستانم به پنجشیر رفتم. حوالی ساعت ۱۰ پیش از ظهر به پنجشیر رسیدیم و نخستین کاری که کردم، پانسمان زخمهایم در بیمارستان روستای عنابه بود.»
فرمانده منیب میگوید که فرمانده سیفی و اکمل امیر که در شمال بودند، به پنجشیر آمدند با صالح ریگستانی که مسئولیت جنگ با طالبان را در پنجشیر بر عهده داشت، برای مقاومت آماده شدیم.
به گفته این فرمانده، طالبان در نخستین روزهایی که بر ۳۳ استان افغانستان تسلط یافته بودند، به گردآوری غنایم جنگی مشغول بودند، و نیروهای کماندوی که به پنجشیر رفته بودند، وقت داشتند که قرارگاههای خود را تنظیم و آماده کنند.
این نیروها به تحکیم مواضع در خطههای دربند، شتل، پریان،انجمن، خاواک، وپریان پرداختند، اما برای آماده شدن برای جنگ در برابر گروهی که تمامی تجهیزات و امکانات حکومت پیشین و نظامیان خارجی را در افغانستان در اختیار گرفته بود، دو هفته بسیار کم بود.
فرمانده منیب میگوید که طالبان در ۲۶ اوت، ۱۱ روز پس از سقوط نظام، نخستین حملههای خود را بر قرارگاههای مقاومت در پنجشیر آغاز کردند.
طالبان با ۱۲ هزار جنگجوی بسیار قوی از استانهای تخار، بغلان کندز، بلخ، سرپل، سمنگان، و جوزجان با تجهیزات جنگی فراوان به قرارگاههای کوتل خاواک، و همزمان، هزاران طالب بدخشانی از کوتل انجمن، طالبان مناطق جنوبی، شرقی و غربی، به قرارگاههای دربند و شتل حمله کردند. درگیری تمام شب ادامه داشت، و تمامی حملههای آنان پس زده شد.
منیب امیری شمار طالبانی را که در حملههای سه هفتهای این گروه برای جنگ با نیروهای مقاومت به پنجشیر رفته بودند، ۳۳ هزار و ۶۰۰ تن برآورد میکند، و این هزاران جنگجوی طالبان با تجهیزات کامل، سه هفته با حدود هزار تن از نیروهای مقاومت در پنجشیر رویارویی کردند.
منیب میگوید که درگیریها در قرارگاههای خاواک و دربند و شتل بسیار شدید بود، تلفات بسیار سنگینی به طالبان وارد شد و سه فرمانده مهم آنان با چندین تن از افرادشان کشته شدند. سپس کمیته جهانی صلیب سرخ جسدهای آنان را از آن منطقه انتقال داد.
طالبان دو روز دیگر هیچ حملهای نکردند، اما سپس بار دیگر حملات بسیار گستردهای را علیه نیروهای مقاومت آغاز کردند که یک هفته بیوقفه ادامه یافت.
در این حملهها، با آنکه تلفات سنگینی بر طالبان وارد شد، جبهه مقاومت نیز چند تن از فرماندهان برجستهاش را از دست داد. فرمانده میرزاجی و فرمانده زرداد که مسئولیت نبرد در جبهه «دربند» را داشتند، با چند تن از همراهان خود جان باختند و خط دربند شکست، و طالبان پیشروی کردند. اما نیروهای فرمانده خالد امیری و حاجی بهلول به کمک رسیدند و قرارگاهی را که طالبان گرفته بودند، دوباره به دست آوردند، و پیکرهای قربانیان را از سنگرها بیرون آورند.
فرمانده توره خان با چند تن از همراهانش در قرارگاههای «خاواک»، و چند تن دیگر از نیروهای مقاومت در قرارگاههای «پای مزار» و «شتل» در همین حملههای یک هفتهای طالبان بر پنجشیر جان باختند، خط شتل نیز شکست، و قرارگاه مقاومت به دست طالبان افتاد.
فردای آن روز، حملات طالبان دوباره آغاز شد و این بار، خط مقدم جبهه نبرد در «دربند» شکست و طالبان قرارگاه جبهه مقاومت در «دربند» را تصرف کردند.
ایندیپندنت فارسی
منیب امیری میگوید که با سقوط این جبههها، طالبان توانستند پس از حملههای پیدرپی در طول یک هفته، به داخل پنجشیر راه یابند.
پس از آن، طالبان سه تا چهار روز هزاران جنگجو را از سراسر افغانستان به «تنگه» پنجشیر که آغاز این دره است و «پریان» در انتهای آن، فرستادند و از دو سو، حدود پنج روز به درگیری با نیروهای مقاومت ادامه دادند تا به ساختمان استانداری پنجشیر دست یافتند.
سرانجام پس از سه هفته درگیری با نیروهای مقاومت، طالبان توانستند روز ششم سپتامبر۲۰۲۱ (۱۴ شهریور) ساختمان استانداری پنجشیر و جاده پنجشیر را تحت کنترل گیرند و نیروهای مقاومت در دو سوی جاده به ارتفاعات کوهستانی عقب نشینی کردند.
پس از آن، نیروهای مقاومت که در تپهای مستقر شده بودند که آرامگاه قهرمان ملی، احمد شاه مسعود، در آنجا بنا شده است، به درگیری سختی با طالبان پرداختند. طالبان شکست خوردند و دوباره از آنجا عقبنشینی کردند.
یک منبع خبری مستقل که در هنگام حملههای پنجشیر در این استان حضور داشته است و چگونگی ورود طالبان را به پنجشیر میداند، میگوید که پس از شکستن خطوط مقدم نبرد در دروازههای پنجشیر که طالبان وارد دره شده بودند، طالبان با سه یا چهار خودرو که هیچ نشان یا پرچم طالبان بر آنها نبود، به داخل پنجشیر رفتند و شماری از نیروهای مقاومت را در هنگام پیشروی غافلگیر کردند، زیرا وقتی نیروهای مقاومت با این خودروهای طالبان روبهرو میشدند، نمیدانستند که آنها افراد طالباناند و به سوی آنان میرفتند. طالبان شماری از آنان را کشتند و شماری را هم فقط سلاحهایشان را گرفتند و آزادشان کردند.
به گفته این منبع، این شیوه جنگی طالبان، جان فهیم دشتی، مسئول و سخنگوی جبهه مقاومت، و فرمانده ودود زره را گرفت. به این صورت که وقتی فهیم دشتی همراه با ودود زره و گل میرزا، با رانندهشان، میخواستند برای بررسی خطوط مقدم جبهه به سوی «شتل» و «دربند» بروند، در منطقه «دشتک» با همین خودروهای بینشان طالبان که شماری از نیروهای ویژه پاکستانی هم با آنان بودند، روبهرو شدند. طالبان نخست این سه تن را اسیر گرفتند، بعد آنان به گلوله بستند.
طالبان در آن روز توانستند با بهکارگیری همین شیوه جنگی، صالح محمد ریگستانی، مسئول تمامی نیروهای مقاومت پنجشیر، و شماری از همراهانش را نیز چندین ساعت در منطقه سریچه در محاصره نگه دارند. اما آنان توانستند پس از چندین ساعت درگیری محاصره را بشکنند و طالبان را پس برانند.
ایندیپندنت فارسیدر همان روز ۱۴ شهریور که طالبان توانستند خود را به داخل پنجشیر برسانند، منیب امیری با ۱۰ تن از همراهانش که همه از نظامیان آموزشدیده بودند، در«خاواک» پنجشیر از دو طرف با شمار کثیری از نیروی طالبان روبهرو شدند. آقای امیری میگوید: «طالبان حملههای بسیار گستردهای به قرارگاههای خاواک ترتیب دادند. ما به جاده رفتیم، اما گروهی از طالبان از پیش رو به ما رسیدند و ما را زیر آتش سلاحهای سبک و سنگین گرفتند. ما در محاصره ماندیم و گلولهها به سمت ما میآمدند. خودم را به حفرهای پرتاب کردم، چند طالب خودشان را بالای حفره رساندند و میگفتند، سلاحت را زمین بگذار و تسلیم شو، گفتم که تسلیم که نمیشوم و اشهد خواندم. لحظهای با مرگ فاصله بود. در همین لحظه دوستانم که دورتر از من بودند، طالبان مهاجمی را که نزدیک من بودند، به گلوله بستند و ما از محاصره گریختیم. هیچ کس در این جمع یازده نفری آسیب ندیده بود. ارتباط تلفنی در پنجشیر قطع شده بود و همه فکر میکردند ما همه کشته شدهایم. شب بود که خودمان را به پاسگاههای نزدیک آرامگاه احمد شاه مسعود، نزد صالح محمد ریگستانی و دیگران که تازه از درگیری با طالبان و محاصره نجات یافته بودند، رساندیم و به آنها پیوستیم.»
در آن روزها، گلوله هنوز در سر فرمانده منیب بود و جراحتها بینایی یک چشمش را کمتر کرده بود. زخمهایش را خودش با همان باندهایی که در جیب داشت، پانسمان میکرد، ولی باید به بیمارستان میرفت و عمل میشد. با این حال، بیش از چهار هفته دیگر همراه با نیروهای مقاومت در کوههای «پارنده» در پنجشیر ماند و پس از آن، برای درمان از پنجشیر خارج شد.
منیب امیری ازکارکشتهترین نظامیانی است که در حدود یک دهه از عمرش را برای تامین امنیت سرزمین و مردم افغانستان در بخشهای گوناگون افغانستان سپری کرده است.
او معتقد است که آماده نبودن پنجشیر برای جنگ، کمتجربگی قرارگاهها و مجاهدین برای جنگی تازه، همکاری نکردن برخی نظامیانی که با سلاحها و تجهیزاتشان به پنجشیر آمده بودند (این نظامیان ساکنان تخار، کندز، بغلان، کاپیسا، و پروان بودند و شمار بسیار اندکی از آنان ماندند و همکاری کردند، اما بسیاری از آنان به علت خستگی از جنگ و مداخله یکی از ژنرالهای ارتش که بیرون از افغانستان بود، همکاری نکردند)، همکاری نکردن فرمانده پلیس و رئیس امنیت پنجشیر که اجازه ندادند مهمات و سلاحهای موجود در انبارها را بیرون بیاورند و به نیروهای مقاومت بدهند، آماده نبودن خطوط دفاعی در پنجشیر، کمبود وقت برای آمادگیهای رزمی، نبود استحکامات در نقاط آسیبپذیر پنجشیر، نبود ارتباط مخابراتی، نبود فرماندهی منظم برای اداره جنگ، کمبود نیروی جنگی باتجربه در خطوط نبرد، و بسته بودن تمامی راههای منتهی به پنجشیر، عمدهترین عواملی است که موجب شد خطوط دفاعی جبهه مقاومت فرو ریزد و طالبان وارد پنجشیر شوند.
به گفته امیری، از سوی دیگر، طالبان با در اختیار داشتن تمامی امکانات بهجامانده از حکومت پیشین و نظامیان خارجی در افغانستان، تسلط بر ۳۳ استان افغانستان، و با روحیه بسیار قوی به سوی پنجشیر حرکت کردند و با ۳۳ هزار و ۶۰۰ جنگجوی تازهنفس، برای سقوط پنجشیر تلاش کردند.
AFP
هزاران جنگجوی طالب در حالی به پنجشیر حمله کردند که نیروهای مقاومت در مقایسه با آنان، به تجهیزات کافی دسترسی نداشتند، فاقد سلاحهای سنگین، دوربینهای دید در شب، و سلاحهای پیشرفته دیگر بودند. مردم با تفنگهای ساچمهای و پنجتیر در پاسگاهها علیه طالبان ایستاده بودند، و شمار نیروهای مقاومت به هزار تن میرسید. این هزار تن، در برابر ۳۳ هزار و ۶۰۰ جنگجوی طالب که به تمامی امکانات مجهز بودند، میرزمیدند.
در این رویاروییهای ۲۱ روزه، دهها تن از جنگجویان طالبان کشته شدند، و جبهه مقاومت نیز حدود ۵۰ تن از اعضایش را، از جمله چند تن از فرماندهان پیشین جهادی، از دست داد.
با آنکه طالبان روز هشتم سپتامبر ۲۰۲۱ (۱۶ شهریور) تمامی ساختمانهای دولتی و راههای منتهی به پنجشیر را تحت کنترل گرفتند و پرچمهای سفید خود را در این استان برافراشتند، اما آقای امیری بر این باور است که طالبان با تمامی تلاش خود در یک سال گذشته، هنوز هم نتوانستهاند پنجشیر را کاملا از کنترل نیروهای مقاومت خارج کنند. این نیروها هنوز هم در کوهپایههای دو سوی جاده پنجشیر حضور دارند و به جنگ چریکی علیه طالبان میپردازند. منیب امیری میگوید که طالبان تنها در ساختمانهای دولتی پنجشیر در مرکز این استان حضور دارند، و پنجشیر تنها ولایت افغانستان است که هنوز کاملا سقوط نکرده است.
در حال حاضر که طالبان بر تمامی افغانستان تسلط دارند، صدها تن از نیروهای مقاومت در کوهپایههای پنجشیر، اندراب، نهرین، خوست، و برخی از بخشهای دیگر کشور به رهبری احمد مسعود در مقابل طالبان میجنگند. صدها تن دیگر نیز زیر نام «جبهه آزادی»، «تحریک آزادی و استقلال» و چندین جبهه دیگر در بخشهایی از افغانستان، مقاومت ضد طالبان شکل دادهاند و برای آزادی افغانستان از دست طالبان تلاش میکنند.